من موفقیت را ناشی از داوری درست دیدم ، و داوری درست را از تجربه آموختم ، و تجربه بیشتر را ناشی از یک داوری نادرست یافتم.
من پایداری در برابر هجوم سيل آساي بسیاری از ارتش ها را دیدم ، اما ندیدم که هیچ نیرویی بتواند از هجوم انديشه ها و باورها جلوگيري کند.
من نامجویانی را دیدم که تنها هدفشان راه یافتن به منصه شهرت بود، نه عرصه فضیلت. اینان پی و پوست را به جای دل دوست برگزیده بودند:
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
من صدها چشم شکارگر لحظه ها و نگارگر عرصه ها را دیدم که می کوشیدند نگاه مردم را امداد و گوش و هوش مردم را امتداد بخشند.نگارشگران مطبوعات، روشنگران اجتماعات هستند و به نمایندگی از مردم باید و شاید تا کارهای اربابان قدرت و متولیان دولت را ژرف بنگرند و واقعیات را شگرف بنگارند.
من کسی را دیدم که نگاه ژرف را گناه شگرف می پنداشت ...
و نیز کسی را دیدم که گناه خشونت را با نگاه عطوفت تبيين مي كرد و جاودانه مي ساخت.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.